نیمی از تهرانیها در مسکن ناپایدار زندگی میکنند!
تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۸۶۳۵۰
روزنامه شرق نوشت: «بیشتر از نیمی از تهرانیها در خانههای ناپایدار زندگی میکنند؛ خانههایی که تنها روی دیوارهای حمال بنا شدهاند و با حرکتهای افقی زلزله به سادگی فرو میریزند. مؤسسه علمی و تحقیقاتی جایکای ژاپن تخمین زده است با فعالشدن گسلهای تهران و بروز زلزلهای بیشتر از ۶.۵ ریشتر، بلافاصله ۱.۵ میلیون تهرانی کشته میشوند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این چکیده گفتههایی است که امیر منصوری، رئیس پژوهشکده نظر و استاد شهرسازی دانشگاه تهران، مطرح میکند و میگوید: «از ۱۴۵ کیلومتر مربع بافت ناپایدار تهران، وضعیت ۴۵ کیلومتر مربع وخیم است؛ محدودهای که محل استقرار خانههای کوچکمتراژ ناپایداری است که عرض معابر آن کمتر از شش متر است. اگر در تهران زلزله رخ دهد، نهتنها جمعیت زیادی در این محدوده کشته میشوند، بلکه به دلیل معابر غیراستاندارد، امکان امدادرسانی به افراد زیر آوار در این محدوده بسیار دشوار است و همین امر شمار کشتهشدگان را بیشتر میکند».
به گفته این پژوهشگر، تهران برای نجات از زلزله هولناک زمان زیادی ندارد. گسلهای تهران تقریبا هر ۱۵۰ سال یک بار فعال میشوند و حالا از آخرین زلزله بزرگ تهران حدود ۱۲۰ سال میگذرد. بااینحال، واقعیات زلزله تهران از سوی متولیان پنهانکاری یا تحریف میشود و این مسئله خطر زلزله بزرگ را روزبهروز به تهران نزدیک و نزدیکتر میکند.
خانههای سستبنیاد تهرانبرای درک اوضاع تهران باید از «چند عدد استراتژیک حرف زد». این شروع گفتگو با امیر منصوری، استاد شهرسازی دانشگاه تهران و رئیس پژوهشکده نظر است.
اعدادی که او اینگونه توصیف میکند: «تهران و محدوده قانونی شهر حدود ۷۴۰ کیلومتر مربع وسعت دارد که برای ۶۳۰ کیلومتر مربع طرح تفصیلی شهر تهران تهیه شده است. از ۶۳۰ کیلومتر مربع حدود ۲۳۰ کیلومتر مربع مسکونی است. به عبارت دیگر، تقریبا یکسوم شهر تهران مسکونی است و دوسوم دیگر را خیابانها، مدارس، بیمارستانها و فضای عمومی تشکیل میدهد». به گفته منصوری، نکته هشداردهنده اینجاست که «از ۲۳۰ کیلومتر مربع مساحت مسکونی تهران، در ۱۴۵ کیلومتر مربع خانهها سازه پایدار ندارند و با دیوارهای حمال هستند که فقط وزن ساختمان را تحمل میکنند و با زلزله و واردشدن نیروی افقی به آن فرو میریزند».
رئیس پژوهشکده نظر در ادامه توضیحات خود تأکید میکند: «از ۱۴۵ کیلومتر مربع مساحت مسکونی ناپایدار، حدود ۴۵ کیلومتر مربع نهتنها خانههای فاقد سازه پایدار دارد، بلکه در بافت ریزدانه شهر واقع شده و در کوچههایی با عرض کمتر از شش متر قرار دارد». خانههای ناپایدار واقعشده در بافت ریزدانه در زلزله تلفات بالاتری دارند؛ زیرا از آنجا که در معابر باریک قرار دارند، امدادرسانی به آسیبدیدگان زلزله دشوارتر میشود. این متخصص شهرسازی توضیح میدهد: دولت برای تقلیل وضعیت هشدارآمیز تهران، با آمار بازی میکند و تنها همین ۴۵ کیلومتر مربع را در آمار بافت فرسوده لحاظ میکند. در واقع ۴۵ کیلومتر مربع از مساحت تهران وخیمترین وضعیت را در مواجهه با زلزله احتمالی دارد و نهتنها واحدهای مسکونی فاقد سازه پایدار را در خود جای داده، بلکه خانههای آن ریزدانه هستند و در معابر باریک قرار گرفتهاند. این در حالی است که زلزله معابر پهن و خانه بزرگ نمیشناسد و همه واحدهای مسکونی ناپایدار در ۱۴۵ کیلومتر مربع تهران را تخریب میکند.
۵۵ درصد تهرانیها در کام زلزله بزرگمنصوری باز هم به اعداد رجوع میکند تا تصویری از ابعاد خطر زلزله تهران ترسیم کند. «۵۵ درصد جمعیت تهران در خانههای ناپایدار زندگی میکنند و با احتساب جمعیت تهران باید گفت نزدیک به پنج میلیون تهرانی در معرض خطرات زلزله احتمالی هستند، اما با تقلیل مساحت بافت فرسوده تهران به ۴۵ کیلومتر مربع، در واقع خطر زلزله را تنها برای جان یکونیم میلیون نفر کوچک کردهاند. این در حالی است که یک زلزله ششریشتری میتواند بیشتر از نیمی از جمعیت تهران را در معرض صدمات جدی قرار دهد».
در تهران سه گسل اصلی زلزله وجود دارد؛ گسل مشا در شرق، گسل ری در جنوب و گسل شمال در محدوده شمال و غرب تهران.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران با این مقدمه توضیح میدهد: «مؤسسه علمی-تحقیقاتی جایکای ژاپن با بررسی دقیق گسلهای تهران و میزان مقاومت سازههای مسکونی، عمومی و شهری و همچنین شبکه آب، برق، گاز و زیرساختهای شهری، تخمین میزند اگر هرکدام از این گسلها فعال شوند، چه حجم خرابی و تلفات به بار میآورند. در سناریوهای مختلف این مؤسسه زمان وقوع زلزله و اینکه در طول روز اتفاق بیفتد یا شب در نظر گرفته میشود و بر اساس نرخ امدادرسانی و شرایط سازههای شهری تهران تخمین میزند که چند نفر از زلزله جان به در میبرند».
منصوری ادامه میدهد: «بر اساس این مطالعات، اگر در تهران زلزله هفتریشتری رخ دهد، تمام سازههای ناپایدار فرو میریزند. این مطالعه زمانی انجام شده که جمعیت تهران حدود هفت میلیون نفر بوده است و بر اساس این سناریو، یکونیم میلیون نفر در لحظه میمیرند.
این سناریو را نهادهایی مانند پژوهشگاه زلزله ایران و هلالاحمر نیز اعلام کردهاند که با زلزله ششونیم ریشتر به بالا، از پنج میلیون نفر ساکن بافت فرسوده چیزی حدود یکونیم میلیون نفر در آنِ واحد میمیرند و امکان زنده پیداکردن بقیه در ۷۲ ساعت اول پس از زلزله وجود دارد که البته با امکانات امدادرسانی و درمانی کشور و بستهشدن خیابانها و انفجار لولههای گاز و آسیبدیدن دکلهای برق و انشعابات آب، امکان افزایش تلفات در ساعات پس از زلزله وجود دارد».
این پژوهشگر تأکید دارد که تقلیل خطر با دستکاری آماری و پنهانکاری مسئله نمیتواند مشکلی را حل کند و دولت باید با واقعیات به صورت علمی مواجه شود تا بتواند برای آن راهکار پیدا کند.
رئیس پژوهشکده نظر تأکید دارد: خانههای قریب به پنج میلیون تهرانی ساکن بافت فرسوده نیاز به نوسازی دارد و باید بالغ بر یکونیم میلیون واحد مسکونی مقاوم برای این افراد ساخته شود. اما در تمام سالهای گذشته، در مجموع بخش دولتی و بخش خصوصی نتوانستهاند بیشتر از ۶۰۰ هزار واحد مسکونی در کشور بسازند.
برای نجات وقت تنگ استنوسازی بافت فرسوده پروژه عظیمی است که دولت قادر به انجام آن نیست و تنها میتواند در این زمینه تسهیلگری کند تا مردم ساکن بافت فرسوده خود دست به کار شده و اقدام به نوسازی خانههایشان کنند. بااینحال، استاد شهرسازی دانشگاه تهران تأکید دارد که «وقت تنگ است».
او توضیح میدهد: «پریود و سیکل وقوع زلزله بالای ششونیم ریشتر در تهران تقریبا هر ۱۵۰ سال یک بار است و از آخرین زلزله اینچنین بزرگ حدود ۱۲۰ سال میگذرد؛ بنابراین زمان تاریخی آزادشدن انرژی گسلهای تهران نزدیک است و تنها راهحل نوسازی بافت فرسوده است که در توان دولت و شهرداری نیست».
این متخصص شهرسازی معتقد است طرح تفصیلی شهر تهران، بزرگترین عامل بازدارنده برای نوسازی و بهینهسازی معماری تهران است و بهجای آنکه در طرح تفصیلی استانداردهای ضروری زندگی و ایمنی شهروندان در نظر گرفته شود، پای مسائلی را وسط میکشد که خود تبدیل به اهرم بازدارنده نوسازی بافت فرسوده و نجات جان شهروندان شده است.
منصوری توضیح میدهد: «بر اساس طرح تفصیلی شهر تهران، هر خانه باید یک پارکینگ داشته باشد و در بافت ریزدانه مساحت خانهها به حدی نیست که فردی بتواند خانه خود را به یک مجتمع با چند پارکینگ تبدیل کند و نوسازی یک خانه یکطبقه با تورم بالا، برای مالکان صرفه اقتصادی ندارد».
به گفته منصوری، این شیوه برخورد با نوسازی بافت فرسوده شهری در تهران مانند این است که «مجروحی در تصادف در حال مرگ ناشی از خونریزی باشد و پزشک بهجای نجات جان او، سراغ شکستگی پای بیمار برود و این موضوع را مصداق قانون ببیند!».
استاد معماری و شهرسازی دانشگاه تهران تأکید دارد که طرح تفصیلی شهر تهران از استانداردهای شهرسازی جهان فاصله دارد. ازجمله در بافتهای فرسوده به ازای هر خانه یک پارکینگ ساخته نمیشود، بلکه پارکینگهای اشتراکی طبقاتی برای اهالی مجتمعهای مسکونی ساخته میشود. این تنها یک مصداق از طرح تفصیلی شهر تهران است که مانع نوسازی بافت فرسوده شهر شده است.
او میگوید: دولت و شهرداری نه خود قادر به ساخت واحدهای مسکونی مقاوم برای شهروندان هستند که قبلا امتحان خود را در پروژههایی مانند مسکن مهر و طرح نهضت ملی مسکن پس دادهاند و نه موانع ریز و درشت را از جلوی پای شهروندان برمیدارند.
شهروندان شهری که به گفته این پژوهشگر، «بیاغراق ۸۰ درصد بافت مسکونی آن در معرض تخریب در زلزلههای شدید است و میتواند زمانی که همه خواب هستند، فاجعهای بزرگ به بار بیاورد».
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت مسکن قیمت طلا و ارز قیمت موبایل شهرسازی دانشگاه تهران طرح تفصیلی شهر تهران نوسازی بافت فرسوده رئیس پژوهشکده نظر ۴۵ کیلومتر مربع یک و نیم میلیون میلیون تهرانی گسل های تهران توضیح می دهد جمعیت تهران پنج میلیون میلیون نفر تهرانی ها بر اساس خانه ها گسل ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۸۶۳۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمیرسد | اختیار آینده زندگی ما دست صاحبخانه هاست! | مستاجران به ناچار اجازه میدهند بر سرشان کلاه برود
به گزارش همشهری آنلاین ، فصل امتحانات فقط برای دانشآموزان و محصلها ترسناک نیست. پدر و مادرهای اجارهنشین هم با نزدیک شدن به پایان بهار و سه ماه تابستان برای افزایش نرخ رهن و اجاره خانهشان دلهره میگیرند؛ نرخهایی که یک شبه سر به فلک میکشند و تا آسمان هفتم میرسند؛ بدون هیچ نظارتی، بدون هیچ پاسخگویی.
اکثر خانوادههای ایرانی به ویژه آنها که صاحب فرزند مدرسهای هستند تعطیلات تابستانی را برای جابجایی انتخاب میکنند و همین موضوع باعث شده بازار بنگاههای مسکن و املاکیها با شروع گرمای تابستان داغ شود. این بازار داغ هرچند به مذاق صاحبخانهها و املاکیها خوش میآید اما مستاجران را حسابی کباب میکند.
فصل ترسناک مستاجران
«سعید» جوان سی ساله و متاهل ساکن تهران که در منطقه ۱۸ سکونت دارد در گفتوگو با خبرنگار مهر میگوید: «یک خانه ۶۰ متری در جنوب تهران را سال گذشته با دویست میلیون رهن و چهار میلون تومان اجاره ماهانه کرایه کردم. حالا موعد قراردادم نزدیک شده و صاحبخانه میگوید باید صد میلیون به رهن و ۱ک میلیون و پانصد هزار تومان به اجاره اضافه کنم.»
این جوان که درآمد کارمندی حدود ۱۵ میلیون تومانی دارد، ادامه میدهد: «سال گذشته یک سوم از درآمدم را برای اجاره و شارژ ساختمان میدادم و تقریباً ماهی ۱۰ میلیون برای باقی قسطها و قبضها و مخارج زندگی باقی میماند. حالا قرار است ۱۰۰ میلیون به مبلغ رهن اضافه کنم! این یعنی باید سال پیش ماهی حدود هشت میلیون و سیصد هزار تومان پسانداز میکردم. چنین چیزی با این درآمد ممکن است؟»
او گلایه دارد که هیچ دستگاه نظارتی به داد مستاجران نمیرسد و هیچ قاعده منصفانهای برای نرخ اجارهبها تعیین نمیشود. «با این وضعیت صاحبخانهها فقط اختیار ملک خود را ندارند. اختیار آینده ما هم دست آنهاست. صاحبخانه به من که مستاجرم فرصت زندگی نمیدهد. مستاجر باید امسال باید وام بگیرد که بتواند قراردادش را تمدید کند. سال دیگر باید پول قرض بگیرد که قسط قبلی و افزایش قیمت جدید را پرداخت کند. سال بعدی باید خانهاش را کوچکتر کند. سال بعدی لابد باید کلیهاش را بفروشد!»
«احسان» که حدوداً سی و سه ساله و ساکن شرق تهران است میگوید: «واقعیت این است که اگر زوجهای جوان در قشر متوسط تا چهار پنج سال پیش خانه نخریده باشند، احتمالاً دیگر نمیتوانند از زندگی اجارهنشینی فاصله بگیرند.»
این مرد جوان که روی ماشین کار میکند و به نظر میرسد درآمد اصلی خود را از تاکسیهای اینترنتی به دست میآورد گلایه میکند: «خانهمان هر سال کوچکتر و قدیمیتر میشود. این بار به یک خانه در طبقه سوم بدون آسانسور ناچار شدیم اما میدانید؟ نکته عجیب این است که هرچه قدر انتظارمان را کم کنیم باز هم زورمان نمیرسد. حالا هم من و هم همسرم کار میکنیم تا شاید درآمد دو نفرهمان کفاف زندگی را بدهد.»
این زوج که پنج سال است ازدواج کردهاند، فرزندی ندارند: «فکر میکردیم بعد از تمام شدن درس همسرم بتوانیم بچهدار شویم اما پیدا کردن خانه با فرزند خیلی سختتر است. خیلی صاحبخانهها مخصوصاً ملکهای کوچک زیر هفتاد متر، خانهشان را فقط به زوج بدون فرزند اجاره میدهند یا به ازای هر فرزند مبلغی به رهن یا اجاره اضافه میکنند!»
«داوود» که یکی از مستاجران مرکز شهر است در گفتگو با مهر میگوید: «صاحبخانه سرم منت گذاشته و گفته با ۴۰ درصد افزایش قیمت میتوانم قرارداد را تمدید کنم اما یک ماه دیگر، افزایش نرخ زیر ۵۵ درصد نخواهد بود.»
او که دو فرزند ۷ و ۹ ساله دارد بنگاههای املاک را مقصر میداند: «صاحبخانه میرود از املاکی قیمت میپرسد و املاکیها از حالا قول میدهند تا یک ماه دیگر افزایش قیمتها به حدود هفتاد درصد میرسد. یک ماه دیگر شصت درصد قیمتها را بالا میبرند و اگر کسی هم چیزی بپرسد میگویند تازه قرار بود هفتاد درصد گران شود!»
او میگوید: «بازار مسکن خیلی بیرحم شده است. صاحبخانهها و املاکیها دست به دست هم دادهاند و هیچکس جلودارشان نیست. صاحبخانه من چند واحد مسکونی در تهران دارد؛ با اینکه سن و سالی ندارد و هنوز زیر پنجاه سال دارد کار نمیکند و فقط از طریق اجارهبهایی که دریافت میکند زندگیاش را میچرخاند. داشتن ملک مسکونی، تجارت شده و حالا برای خیلیها محل ارتزاق شده است. البته اقتصاد ما این روش مسموم را به زندگی مردم تزریق کرده ولی همه اینها قشر متوسط و زوجهای جوان را نابود میکند.»
مستاجران خوششانس کدامند؟
بازار مسکن به وضعیتی دچار شده که مستاجران، خودخواسته و به ناچار اجازه میدهند بر سرشان کلاه برود، همان کلاهی که تا میخواهند از دست خلاص شوند یک سال دیگر هم سر آمده و زمان تمدید قرارداد رسیده و باید خوشاقبال باشند که کلاه جدیدی که قرار است بر سرشان برود اندازهشان باشد و ناچار نباشند دنبال خانه جدید بگردند.
چرا کلاه؟ چون در این ایام سرمایهداران و صاحبخانهها و البته بنگاهها معاملات مسکن بهتر میتوانند کیسه خود را پر کنند و این جیب مستاجران است که از پسانداز ناچیز یک سال خالی میشود. چه بسا دیده و شنیده شده صاحب خانههایی منزل خود را خالی و بدون استفاده گذاشتهاند تا در پیک شلوغی به بنگاه بسپارند یا در دیوار آگهی بزنند.
قربانیان چرخه تورم، چهار دهکی هستند که دیگر نه تنها پسانداز برای خرید خودرو یا مسکن برایشان آرزو شده بلکه حتی نمیتوانند مطمئن باشند که سر موعد قرارداد، توان تمدید خانههایشان را در سال جدید دارند.
در حالی که خانههای کوچک و بزرگ زیادی در تهران و کلانشهرها خالی هستند و قانون اخذ مالیات هم نتوانسته طمع صاحبخانهها شکست دهد. در حالیکه هنوز حدود ۶۰ هزار ملک خالی وارد چرخه عرضه و تقاضا نشدهاند، بسیاری از مردم به دلیل افزایش قیمتها به تدریج ناچار میشوند برای زندگی حاشیهنشینی و شهرکنشینیهای اطراف شهرها را انتخاب کنند.
کلاه مستاجران پس معرکه است
«مرتضی عزتی» کارشناس اقتصادی مدتی پیش با توجه به حواشی افزایش کرایه خانه گفت: «دولت حتی اگر بخواهد هم نمیتواند اجاره خانه را کنترل کند. اجاره خانه در ایران بدون در نظر گرفتن تورم مشخص میشود.»
هرچند دولت سیزدهم قرار بود با ساخت ۴ میلیون مسکن، از سختتر شدن تهیه مسکن برای زوجهای جوان و مستاجران جلوگیری کند؛ اما زور تمام راهکارهایی که به کار بسته به تورم افسارگسیخته نرسیده است و نگاهی به بازار مسکن دست کم در تهران نشان میدهد صاحبخانهها بدون هیچ نظارت و قاعدهای، حداقل ۳۰ تا ۱۰۰ درصد اجارهببهار را افزایش دادهاند.
مسکن، به عنوان یکی از بیقاعدهترین حوزهها به دست فراموشی سپرده شده و هر از گاهی شعار یا راهکاری غیر قابل اجرا درباره آن داده میشود. برای مثال سال گذشته شورای عالی مسکن که در تاریخ بیست و چهارم اردیبهشت ماه به ریاست رئیسجمهور برگزار شد، مصوب کرد که حداکثر نرخ افزیش اجاره بها در شهر تهران ۲۵ درصد، در کلانشهرها ۲۰ درصد و در سایر شهرها ۱۵ درصد خواهد بود. اما چیزی که نگذشت که در پایان بهار و آغاز تابستان ۱۴۰۲ مستاجران با نرخهای جدیدی مواجه شدند که هیچ رد و اثری از سقف افزایش در آنها دیده نمیشد.
در حال حاضر هم علیرغم آنکه با نزدیک شدن فصل جابجایی مستاجران، بوی گس گرانی همه جا را برداشته خبری از ورود دولت و مجلس برای چارهیابی یا چارهسازی نیست. بسیاری از نمایندگان مجلس در آستانه وداع از بهارستان هستند و جمع دیگری از آنها درگیر حاشیه جناحبندیهای صحن و انتخاب هیئت رئیسه شدهاند و از مسائل معیشتی مردم غافل.
کدام کاهش؟ کدام استمرار؟
با توجه به آخرین واکنشهای دولت درباه مسکن نیز به نظر میرسد نگرانی چندانی نسبت به این موضوع وجود ندارد. سوم اردیبهشت وزارت راه و شهرسازی به یک گزارش رسانهای واکنش نشان داد و در جوابیهای به تحویل ۵۰۰ هزار مسکن تاکید شده و از اقداماتی نظیر تعیین سقف اجاره بها به عنوان دستاوردهای این وزارتخانه یاد کرده است.
بعد از آن نیز در تاریخ نهم اردیبهشت، رئیس جمهور در جلسه هیأت دولت ضمن «ابراز رضایت» از گزارشات مسئولان اقتصادی دولت درباره «کاهش تورم»، کنترل و کاهش رشد نقدیندگی و کاهش قیمت ارز، استمرار این روند را نیازمند کنترل و مراقبت ویژه دستگاههای مربوط دانست و در این راستا تشکیل منظم شورای اقتصاد و ستاد تنظیم بازار را ضروری دانست.
نکته قابل توجه این است که در دنیایی موازی، شرایط اجاره مسکن برای قشر متوسط و ضعیف، به ویژه در کلانشهرها به یک بحران شبیه شده است. کسی نمیتواند جلودار صاحبخانهای باشد که به ملک خود به عنوان یک کسب و کار نگاه میکند و میگوید: «این هم راه امرار معاش ماست.» سامانههای مختلف هم نتوانستهاند مقابل بنگاهها یمعاملات املاک بایستند.
در چنین شرایطی خبری از افزایش حقوق متناسب با گرانی مسکن هم نیست و کلاه کارگران و کارمندان بیش از همیشه پس معرکه است. تمام اینها باعث شده سبکهای جدیدی از زندگی در جامعه بروز پیدا کند و آگهیهای عجیب و غریب در فضای مجازی کم کم به یک موضوع عادی تبدیل شوند؛ اجاره پشتبام، اجاره زیرزمین و اجاره اتاق خواب نمونههایی از این سبک زندگی جدید است.
یک اتاق خواب ۱۲ متری در محله «یافتآباد» واقع در غرب تهران با شرایط سرویس بهداشتی مشترک، بدون پارکینگ، بدون انباری و داخل حیاط، به قیمت ۲۰ میلیون رهن و ۴ میلیون اجاره داده میشود.
صاحب یک واحد ۹۰ متری واقع در مرکز شهر تهران حوالی تئاتر شهر که زیر همکف است و پارکینگ ندارد، ۷۰۰ میلیون رهن کامل به عنوان قیمت در نظر گرفته است.
اجاره یک پشت بام مسقف در جنوب تهران هم ماهانه ۵۰۰ هزارتومان اجاره دارد و ۱۵ میلیون تومان رهن.
اینها اسمش سیاهنمایی نیست
افزایش بیقاعده و دوباره نرخ اجاره بها صدای مستاجران را در شبکههای اجتماعی حسابی بلند کرده است و برخی از آنها در پلتفرم ایکس گلایههای خود را مطرح کردهاند. آنها با مطالبه از مسوولان، خواستار رسیدگی به وضع موجود هستند.
کاربری به نام محسن نوشته است: «اجاره و رهن خانه بسیار بالا رفته است، آیا نظارتی چیزی وجود دارد؟ کی به کیه؟ دولت و مجلس کجای قصه خوابیدهاند؟»
فردی به اسم یاسر نیز با اشاره به اینکه مسوولان پاسخگو نیستند گفت: «اوضاع مسکن فاجعه شده است؛ اما مسوولین حاضر به پاسخگویی نیستند. من تا تیر فرصت دارم اما صاحب خانه تماس گرفته و اجاره و رهن را بالا برده است. خب ما از کجا بیاوریم؟ درست است صاحب خانه خرج دارد اما درآمد من مستاجر پس چی؟»
یک حساب کاربری به اسم مسعود از اضطراب نزدیک شدن به ماه قرار داد نوشته است: «کم کم روزهای طلایی (کمرشکن) جا به جایی مستاجران نزدیک میشود. کاش مسوولین فکری هم به حال مستاجران و ساماندهی اجاره خانهها میکردند. واقعاً این چندماه برای مستاجران روزگار پر استرسی است. بنگاهداران که عامل اصلی گرانی مسکن هستند همیشه به نفع.... موضع میگیرند.»
گروهی نیز از افزایش ۴۰ تا ۵۰ درصدی اجاره خانهها گفتند و سفره دلشان را باز کردند. کاربری در این باره نوشت: «اجاره خانهها دارد کمر مستاجرها را میشکند. حرف هم بزنیم میگویند یک محله پایینتر برو. تحمل این وضع خیلی سخت است.»
شهاب گفت: «صاحب خانهمان واحد ما را برای فروش گذاشته و به من هم گفت دنبال خانه باشم.الان رفتم بنگاه تا قیمت خانهها دستم بیایید الان فقط میتوانم بگویم چه جالب! ۸۰ متر خانه قدیمی ساز را ۲۰۰ میلیون تومان پیش و ماهی ۱۸ میلیون اجاره گذاشتهاند. همان منطقه ۱۸ ای که آقا رییسی تشریف آورده بودند.»
کاربر دیگری به نام مستور نوشت: «اجاره خانه را با درآمد و حقوقها که میسنجم، مستاجر نه تنها جای پیشرفت ندارد بلکه حق زندگی هم ندارد…»
نوید گفت: «قرارداد خانه را تمدید کردم. تا امسال ده تومان اجاره خانه میدادم؛ از اردیبهشت باید ۱۵ تومان بدهم. تازه از صاحب خانه هم بابت انصافش ممنون هستم اما حقوق من چند درصد افزایش داشته است؟ بله، ۲۰ درصد.»
مصطفی هم یادآوری کرد که با قیمتهای رهن و اجاره کنونی چند سال قبل میشد خانه خرید. او گفت: «وضعیت قیمت خانه برای اجاره افتضاح شده است به گونهای که با قیمت ودیعه اجاره خانه در هر منطقه کمتر از ۵ سال پیش میتوانستی خانه بخری.»
کاربر دیگری به نام محمدرضا نوشت: «برای اجاره یک واحد ۷۱ متری ده سال در محله مشیریه (جنوب شرقی) تهران، شما باید ۱۸۰ میلیون پول پیش جور کنید و ماهانه ۹ میلیون تومان پول اجاره بدهید. حقوق یک کارگر حدود ۱۳ میلیون تومان است. رفت و آمد، خورد و خوراک، بهداشت و درمان و… چه میشود.» این کاربر در یک پینوشت تاکید کرد: «اینها اسمش سیاهنمایی نیست!»
یک حساب کاربری دیگر به اسم آذر نوشت: «ما اقشار پایین و کارمند و مزدبگیر و کارگر، هر سال از یک آرزویمان کم کردیم تا بتوانیم ادامه بدهیم. از خانه و ماشین شروع شد؛ تا طلای عروسی و اجاره خانه کوچکتر و جهار کمتر.»
سیاست فرزندآوری؛ معیشت فرزندنیاوری
با توجه به آنچه کارشناسان و سیاستگذاران کشور اعلام کردهاند، خانوادههای ایرانی به ویژه زوجهای جوانی که فرزند ندارند یا تک فرزند هستند، باید به فرزندآوری تشویق شوند. میانگین سنی جمعیت کشور در وضعیت نگرانکنندهای است و شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور در راستایی باشد که سیر نزولی جمعیت جوان کشور را متوقف کند.
اما به نظر میرسد شرایط معیشتی فعلی به ویژه در کلانشهرها اوضاع را به سمتی میبرد که زن و شوهر هر دو ناچارند برای گذران زندگی شاغل باشند و باز هم آخر ماه هشتشان، گروی نهشان باشد. هرچند فرزندآوری صرفاً به اقتصاد مربوط نیست و ابعاد مختلف فرهنگی و اجتماعی در بر دارد اما نمیتوان انکار کرد شرایط معیشتی تاثیر قابل توجهی بر این موضوع دارد.
کد خبر 848152 منبع: مهر برچسبها قیمت مسکن و زمین خبر مهم مسکن اجاره